گروه فرهنگ و هنر؛ نگاهی به شعری کوتاه از رضا حدادیان به قلم مریم گمار
این شعر در فرم شعر کوتاه است که یک روایت و تصویر را بیان میکند، اما کاملاً تاویلپذیر و لایهمند است.
و شاعر سطربندی را بهخوبی رعایت کرده است.
در تاویل اول، تاویلی عینی به ذهن خواننده متبادر میشود و درخت چناری را تصور میکند که از لابلای شاخه هایش نور آفتاب به زمین میتابد و تصویری زیبا میسازد.
در تاویل دوم، تصویری سورئال و ذهنی است که به درخت تشخص داده و درخت چنار را انسانی فرض میکند که برای پرندهها تکههای آفتاب میریزد و این فرا واقعی بودن، شاعرانگی و ذهنیت بالای شاعر را میرساند.
شعر حدادیان دارای انسجام و وحدت کافی است و در آن از تکنیک تکرار استفاده شده است.
تکرار کلیدواژهی "تکّه" که یک بازی زبانی است، باعث ایجاد موسیقی و زیبایی شعر میشود و این از نقاط قوت شاعر است که نهتنها تکنیکها را بهخوبی رعایت میکند، بلکه پابهپای زمان پیش میرود. چراکه شعر، رودخانه ای پویاست و همیشه باید رو به جلو پیشرفت کند.
زبان شاعر، امروزی و کاملاً لایهمند است و تصاویری سورئال به نمایش میگذارد.
برای مثال، استفاده از نشانهی "دانه" و جایگزین کردن نشانهی "آفتاب" به جای آن، خود یک کلیدواژهی عینی است، اما شاعر از آن کارکرد ذهنی میکشد و باعث فراواقعی شدن شعر میشود.
خوب میدانیم که نام بردن اسم در شعر سپید، ارجاع برونمتنی را همراه داشته و مطمئناً ارجاع برونمتنی، نیز ارجاع درونمتنی را با خود دارد.
باید بگویم: حدادیان در مدرنیسم قدم میزند و همیشه بینامتنیت را در اشعار او میبینیم؛ چراکه تلفیقی از گذشته و اکنون است.
انتهای پیام/